به کوشش عباس جوادی – Türki Meseller – Azeri Turkish Proverbs & Rare Words collected by Abbas Djavadi

دادانماق

دادانماق (دادانماخ) = به چیز خوبی (مانند خوردن خوراکی معین، رفتن فردی به خانه کسی که در آنجا مورد پذیرایی خوب قرار می گیرد) عادت کردن و آن را تکرار نمودن. حسن خالاسی نین ائوینه دادانیپ = حسن به (رفتن به) خانه خاله اش عادت کرده است. (در ضمن ن. داراشماق/داراشماخ که از نظر معنا به دادانماخ نزدیک است).

dadanmaq/dadanmax

دسته‌بندی شده در: لغات, د dal

مثل و یا واژه جالبی دارید که در اینجا نیست؟ به ما بفرستید.