زایلاماخ (شاید هم: ضایع-لاماخ) ( (مثلا میوه) ضایع شدن، فاسد شدن، به هدر رفتن، ن. زای، همچنین: ئوکوزون تایدی، ایشین زایدی.
zaylamax
زایلاماخ (شاید هم: ضایع-لاماخ) ( (مثلا میوه) ضایع شدن، فاسد شدن، به هدر رفتن، ن. زای، همچنین: ئوکوزون تایدی، ایشین زایدی.
zaylamax
سلام علیکم
زایلانماخ (ضایلانماخ که به نظرمی رسد اصلش «ضایعلانماخ»بوده که حرف عین دراثر تطور محذوف شده است)یعنی ضایع شدن . فاسد شدن
نکته:
بزرگوار اگر ارائه این نکات موجبات تکدر خاطر نویسنده محترم شود متذکر شوند تا خدای ناکرده موجبات سوءتفاهم فراهم نشود. ان شاءالله تعالی
با احترام.1401.08.25
با عرض پوزش فراموش شد عرض شود: زایلاماخ(ضایلاماخ)به معنی فعل متعدی است یعنی فاسد نمودن . ضایع نمودن اما ضایلانماخ فعل لازم است به احتمال قوی از لغات دخیل در ادبیات ترکی می باشد.
موفق باشید.1401.08.25
با سلام و ادب، اصلا، اتفاقا مایه غنای این مجموعه و احتمالا تکمیل یا تصحیح آن میشود، ممنونم
تصحیح شد.