پیغمبرلرده بس نیه جرجیسی تاپدون؟ – از میان پیغمبران چرا جرجیس را پیدا کردی؟ توضیح: موشی که در میان دندانهای گربه اسیر گشته بود گربه را گفت: «اگر میخواهی که خون من دامنگیرت نشود نام یکی از انبیای سلف را ببر و آنگاه مرا طعمه خود ساز.» منظورش این بود که گربه را به حرف وادار سازد که بلکه دهان گشاید تا شاید بتواند خود را از مخمصه خلاص کند. ولی گربه که هوشیار بود اسامی پیغمبران را یکی یکی از مد نظر گذرانده و یکدفعه در حالیکه دندانهایش را بیش از پیش فشار میداد گفت: «جرجیس!» موش در حالیکه بخت بد خویش را نفرین میکرد گفت: «از بین پیغمبران حالا چرا جرجیس را پیدا کردی؟!»
مثل و یا واژه جالبی دارید که در اینجا نیست؟ به ما بفرستید.