به کوشش عباس جوادی – Türki Meseller – Azeri Turkish Proverbs & Rare Words collected by Abbas Djavadi

ج jim rss

هامی بهشته گئتسه

(0)
29/02/2024

هامی بهشته گئتسه، جهنم بوش قالار = اگر همه به بهشت بروند، جهنم خالی میماند (میم غالبا با تشدید: هاممی). Ham(m)i behiştä getsä, caähännäm boş qalar.

جَرجَنَک

جَرجَنَک = شکل و قواره کلی انسان، ستون فقرات؟ مثلا: جرجنک الدوم، جرجنگیم چیخدی به معنای کمرم شکست (مجازی)، فشار زیادی بر ستون فقرات و استخوان هایم وارد شد. cärcänäk

جیغان ویغان

جیغان ویغان= جیغ و ویغ، هیاهو، جنجال cığan vığan

قورتوم

قورتوم = جرعه (تقلید از صدای قورت-قورت که هنگام نوشیدن عجولانه مقدار زیادی آب شنیده میشود). qurtum

دینقیلی، دیققیلی، جینقیلی، جیققیلی

دینقیلی، دیققیلی، جینقیلی، جیققیلی = (غالبا در زبان کودکان) کوچک، ریز، ریزه-پیزه، خُرد (همچنین: بالاجا، بالا). dınqıli, cınqıli

جومماخ

جومماخ (جومماق)= فرورفتن (غالبا در آب). cummax, cummaq

جومالماخ

جومالماخ = به صورت متمرکز جمع شدن جانوران (مثلا مورچه ها یا پرندگان) یا حتی انسان ها در جائی با هدفی مانند به دست آوردن چیزی خووردنی یا نوشیدنی، احتمالا از «جمع» و «جمع اولماخ». comalmax

جیناخ

جیناخ (جیناق) = استخوان دو شاخه و نازک سینه مرغ. در گذشته دو بچه دوست و همبازی این را بین خود می شکستند و شرط می بستند. شرط معمولا این بود که وقتی یکی از این دوستان چیزی را به دوست دوم می داد و فورا می گفت: یادس! تا شرط بندی را می برد…. ادامهٔ مطلب ›

جووَللاخ

جووَللاخ، جووَلاخ = چالاک، شاداب، خوش آیند (مخصوصا در مورد کودکان و نوجوانان به کار میرود). cüvällax, cüvälax

جیرماخ

جیرماخ (جیرماق) = 1. فعل: الف. پاره کردن (مثلا کاغذ)، ب. (مجازی) یواشکی در رفتن، 2. چنگ (ناخن) حیوانات (مثلا گربه، سگ). جیرماخلاماخ=چنگ زدن، (مثلا صورت کسی را) خراشیدن، خونی مالی کردن. cırmax

جوری

جوری = کوچک (نه لزوما ضعیف و نحیف)، مخصوصا در مورد انسان ها گفته می شود، مانند جوری آدامدی = از نظر قد و قامت آدم کوچکی است. ،تلفظ «و» (ü) مانند «گول» به معنی «گل». تلفظ «و» و «یا»ی آخر کوتاه است. cüri

جوبوتماخ

جوبوتماخ=کِش رفتن، یواشکی دزدیدن (البته به جدیت و وخامت دزدی نیست. بیشتر در مورد چیزهای کوچک و گاه من باب شوخی و مزاح و همچنین در زبان کودکان به کار می رود. مثلا: او شینی لری جوبوتدی=آن شیرینی ها را کش رفت. cübütmax  

جینقیلی، جیقّیلی، دینقیلی

جینقیلی، جیقّیلی، دینقیلی، دیقّیلی = همه به معنای «کوچولو»، کوچک (بیشتر در زبان کودکان) cınqıli, cıqqıli, dınqıli, dıqqıli

جیغاللیخ ائله ماخ

جیغاللیخ ائله ماق=کلک زدن، ناروزدن (در بازی) برای بُردن بازی cığallıx elämax

جازلاماق

جازلاماق= برای برباد دادن و هدر دادن مال و اموال و پول بکار میرود. مثال : دده سیندن قالان پولی ،ائوی ، باغی بیر ایلدی کی جازلادی گئتدی.

جووللاغی

جووللاغی cüvellaği آدم زبل، کمی هم پشت هم انداز (تبریز، باکو و گده بیگ هم این واژه هست) از لغت نامه دهخدا: جعلق . [ ج ُ ع ل ْ ل َ ] (ص ) در تداول عوام به معنی آدم بی سروپا و بی ادب و فرومایه است و جعلنق هم گویند.این کلمه را… ادامهٔ مطلب ›

جان وئره ر

 جان وئره‌ر مال وئرمه ز (جانین وئر ه ر ،ولی مالین ورمه ز) – جانش را میدهد اما مالش را نمیبخشد.

جفا

جفا چکمه ین، صفا گؤرمز – کسی که سختی نبیند به آرامش نمیرسد.

جالانان سو

جالانان سو بیر داها کوزه یه قاییتماز – آب ریخته به کوزه بر نمیگردد.

جان بیر قالب

جان بیر قالبدیرلر – نظیر: دو مغز در یک پوستند.

جابرین گئچیسیندن گئچدی

جابرین گئچیسیندن گئچدی – ترجمه: این دیگر از بزغاله جابر هم گذشت. مراد آنکه خیلی پر برکت است. توضیح: در احادیث وارد است که روزی جابر بزغاله ای ذبح کرده حضرت رسول اکرم را با جمعی از صحابه به ناهار دعوت میکند. موقع تشریف آوردن آن حضرت هر کس را در راه ملاقات میفرمایند همراه… ادامهٔ مطلب ›

جاندیر، بادمجان دیی

جاندیر، بادمجان دگیل – ترجمه: جان است، بادمجان نیست. نظیر: کار دل است کار خشت و گل نیست.

جان سنون

جان سنون، جهنم تاری نین! – ترجمه: جان از تو جهنم از خدا. نظیر: هر چه خواهی بکن مرا چه غم است.

جانی جانان یولوندا

جانی جانان یولوندا دییه ن چوخ اولار، قییان آز – ترجمه: خیلی ها جانشان را در ره جانان وعده دهند ولی موقع عمل کوتاه آیند و مضایقه کنند.

جاهلده سؤز اگلنمه ز

جاهلده سؤز اگلنمه ز، گنبزده قوز – ترجمه: در دل نادان حرف ننشیند و بر گنبد گردو. نظیر: تربیت نا اهل را چون گِرد کان بر گنبد است.

جاندان قونشی پایی

جاندان قونشی پایی اولماز – ترجمه: همسایه شریک جان همسایه نیست.

جدا جواله سیغیشماز

جدا جواله سیغیشماز – ترجمه: نیزه در جوال نمیگنجد.

جدانی اوغورلییان

جدانی اوغورلییان یئرین ائله ر – ترجمه: کسی که نیزه را میدزدد راه جابجا کردنش را هم میداند. نظیر: هرکه منار میدزدد اول چاه میکند.

جدّ قانلیسی

جدّ قانلیسی دیلار – منظور: باهم پدر کشتگی دارند.

جیندالاریندان جن اولکور

جندالاریندان جن اولکور – ترجمه: از پارگیهای لباسش جن رم میکند. نظیر: هر چه در قران کاف است در قبای او شکاف است.

جنه بؤرک تیکر

جنه بؤرک تیکر شیطانا پاپیش – جن را کلاه دوزد و شیطان را پاپوش. نظیر: به شیطان درس میدهد.

جنه دمیر گؤرستدیلر

جنه دمیر گؤرستدیلر – ترجمه: به جن آهن نشان دادند. نظیر جن و بسم الله.

جواهر جیندا آراسیندا

جواهر جنده آراسیندا اولار- ترجمه: جواهر را به کهنه پیچند. نظیر: گنج در ویرانه است.

جومرد دارلیغا دوشمه سین

جومرد دارلیغا دوشمه سین، نامرد مال ییه سی اولماسین – نه جوانمرد به تنگدستی افتد و نه نامرد به نوائی برسد.جهاندا یار اول یاد اولما – ترجمه: تا میتوانی یار باش بیگانه مباش. نظیر: یار شاطر باش نه بار خاطر.

جهد ایله دوست قازان

جهد ایله دوست قازان دشمن اوجاق باشیندا – ترجمه: تا میتوانی دوست پیدا کن، دشمن همیشه دم دست است. نظیر: تا توانی دلی بدست آور / دل شکستن هنر نمیباشد.

جهد چاریخ ییرتار

جهد چاریق ییرتار – ترجمه و نظیر: از پر دویدن پوزار پاره میشود. تب تند زود عرق میاورد.

جهنمه گئدن

جهنمه گئدن ئوزونه یولداش آختارار – ترجمه: معصیت کار جهت رفتن به جهنم برای خودش رفیق میجوید.

تارى بيلير كيم قازانا كيم ييه

تارى بيلير كيم قازانا كيم ييه / ابله اودور دنيا ايچون غم ييه – نظير: الله الله كه تلف كرد كه اندوخته بود.

جوجه

جوجه ننه سیندن سوت گؤرمییب – ترجمه: جوجه از مادرش شیر ندیده. منظور: پای چراغ تاریک است.

جوجه نی پائیزده سایارلار

جوجه نی پائیزده سایاللار – ترجمه: جوجه را در پائیز میشمارند.

جوجه نین باشین کسرلر

جوجه نین طویدا دا باشین کسللر یاسدا دا – ترجمه: سر جوجه را هم در عروسی میبرند و هم در عزا.

جوجه سبد آلتدا

جوجه همیشه سبد آلتدا قالماز – ترجمه: جوجه همیشه زیر سبد نمیماند.

جوجی باننیندن

جوجی باننیندن شام اذانینا کیمین – ترجمه: از بانک خروس تا اذان مغرب. نظیر: از بام تا شام.

جیبیم کیمین

جیبیم کیمین تانیرام – ترجمه: مثل جیبم خوب میشناسمش. ن: جیکک و بوککون…

جیبیمین پامبیخلاری

جیبیمین پامبوقلاری الیمه گلیر – ترجمه: پنبه های جیبم بدستم میایدو بمعنی: جیبم را تار عنکبوت گرفته.

جیس مادیان

جیس مادیان بالانی دؤشونده ساخلار – ترجمه: این را شما ترجمه کنید!!

جیککین، بوککون

جیککین، بوککون تانیرام (یا: جیک و بوککونه بلدم) – چنان میشناسمش که فرنگی ساعتش را نشناخته.

جنّی سید احمدین الینن

جینی (جنّی) سید احمدین الیینن توتانلارداندی- از آنهائیست که اجنّه را بدست سید احمد میگیرد. مراد آنکه خودش به کار های خطرناک و سخت دست نمیزند.