به کوشش عباس جوادی – Türki Meseller – Azeri Turkish Proverbs & Rare Words collected by Abbas Djavadi

م mim rss

هوشون منبرده اولسون

(0)
15/03/2024

هوشون منبرده اولسون = حواست پیش منبر باشد! اصطلاحا به معنی «دقت کن!» گفته میشود. Huşun mänbärdä olsun!

مایماخ

مایماق (مایماخ) = (تحقیر آمیز) به معنی آدم گیج وکودن، نفهم و نادان… به کار می رود. معادل آن در محاوره ترکی: گای، خای ، گیژ=گیج، کوت بئیین، گیجه لو، بالا باش ، مال باش، یئکه باش و …است. (فرستاده شده از طرف سعید. با تشکر)

بیرینه مایا قویماخ

بیرینه مایا (مایه) قویماخ (قویماق) = تحت اللفظی به کسی مایه گذاشتن، به کسی یک خوبی کردن، ارفاق کردن، birinä maya qoymax

مورگولماخ

مورگولمک (مورگولماخ) = خواب آلود بودن، در حال نیمخ خواب بودن. mürgülämax, mürgülämäk

پیس میریخ (میس میریخ)

پیس میریخ (میس میریخ) = دست و پا چلفتی، چیم چاوات pısmırıx (mısmırıx)

مازگامِت

مازگامت = جنس یا آدم به درد نخور، با سطح و کیفیت پائین (زبان کوچه-بازاری در تبریز). به روایتی اصل این واژه از عبارت انگلیسی Moscow Made می آید. زمانی در تبریز کالاهای وارداتی خارجی بر دو نوع بودند: ساخت آمریکا و ساخت شوروی. این عبارت انگلیسی روی کالاهای ستغییر ساخت شوروی نوشته شده بود…. ادامهٔ مطلب ›

مایا قویماخ

مایا قویماخ = تحت اللفظی: مایه گذاشتن. (به کسی) ارفاق قائل شدن، خوبی کردن، نزدیکی نشان دادن، هدیه دادن. maya qoymax (qoymaq)

مَش باغلاماخ

مَش (مَرج) باغلاماخ ، مرج ائله ماخ = (با کسی بر سر چیزی) شرط بستن، شرط کردن. mäş (märj) bağlamax

مِهلَنماخ

مِهلَنماخ = عاطل و باطل گشتن، ول معطلی، وقت تلف کردن و کاری انجام ندادن mehlänmax, mehlänmaq

منی گؤرور، لال اولور

منی گؤرور لال اولور، تاتی گؤرور بلبل اولور=مرا که می بیند زبانش بند میشود، تات را که می بیند مثل بلبل میشود. (میاندوآب-شاهین دژ) Mäni görür lal olur, tatı görür bülbül olur.

ریحان مرزه کردیسی

ریحان مرزه کردیسی دََیی (دَییر، دگیل)! = اصطلاحا یعنی این کار جشن و ضیافت نیست، زحمت و اذیت هم دارد. Reyhan-märzä kärdisinä däyi!

مِیرَمنی meyrämni

مِیرَمنی = خرخاکی (یا گوخدا، گاوخدا)، نوعی از سخت پوستان.

موشتولوخ muştulux

موشتولوخ (موشتولوق) = مژدگانی

مفته قولاخ

(فلان کس) مفته قولاخ آختاریر = فلانی دنبال «گوش مجانی» می گردد، به معنی اینکه فلان کس شخصی را جستجو می کندکه بنشیند و ساعت ها به پرحرفی او گوش کند. müftä qulax

مقید اولماخ

مقید اولماخ = معنی تحت اللفظی: از کسی مقید بودن). در واقع مقید بودن معنای در قید و بند بودن می دهد. در این مورد بخصوص مقید بودن در رابطه انسان ها با یکدیگر به آن معناست که کسی مثلا از آمدن ناگهانی مهمان یا حتی فردی از خانواده به خاطر منظم نبودن خانه خود،… ادامهٔ مطلب ›

بوگون منه، صاباح سنه

بوگون منه دیر، صاباح سنه = امروز (فلان اتفاق) بر سر من می آید و فردا بر سر تو (به این معنی که تو هم از این اتفاق با حادثه مصون نخواهی بود). Bugün mänä, saba sänä.

منیم ایسّی آشیم

منیم ایسّی (ایستی) آشیما سووخ (سویوخ) سو قاتما = به آش داغ من آب سرد نریز Mänim issi aşıma sowux su qatma

میرَسّک

میرَسّک = تخم مرغ سرخ شده در روغن (ک پایانی به صورت ه یا بین ک، ه و خ تلفظ میشود). mirässak

مارا

مارا: در بازی های کودکان گوشه ای از اطاق و یا حیاط که بچه ها سعی می کنند آن را بگیرندکه در آن صورت بازیکن دیگری نمی تواند آنجا بیاید و دوست بازیکنش را در آنجا را بگیرد. محل امن برای بازیکن، مثلا در بازی قاچان-قاچان (بدو-بگیر)

مشین

مشین، meşin چرم، محصول چرمی (مانند آستر کفش، جلد چرمی کتاب)

مکیک (مکیه)

دانیشیق دیلینده «مکیح» و یازی دیلینده «مکیک – məkik» : تیکیش ماشین ینین ایچینده آلت داکی ساپی چحمک اوچون ایشلنن وسیله نین آدی دیر.

میرت

میرت=شوخی، ظرافت، میرت وورماخ=شوخی کردن، گفتن و خندیدن، سر بسر کسی گذاشتن میرتجیل=آدم شوخ طبع mırt, mırtcıl

مشه ده قورد آز ایدی

مشه ده قورد آزد ایدی، بیری ده گمی نن گلدی – در جنگل گرگ کم بود یكى هم با کشتی آمد! بمعنی: مزاحم کم بود یکی هم اضافه شد! در ضمن نگاه کنید به: آزوارایدیآجآدام……

اونومی اله میشم

اونومو اله میشم، قلبیریمی ده آسمیشام – من آردم را بیخته ام و قلبیرم را آویخته ام. یعنی کار من تمام است. من کارم را به سر رسانده ام.

منه سو چیخماز

منه سو چیخماز، سنه پول کی چیخار! – از این کار آب گیر من نمیاید، اما پول که گیر تو میاید! گویند حاجی میرزا آغاسی صدر اعظم محمد شاه قاجار به حفر قناتی امر داده بود. روزی که به بازدید چاه ها رفت مقنی گفت کندن چاه در این منطقه بی حاصل است چون این… ادامهٔ مطلب ›

مغرورلوق

مغرورلوق ائیله یب اوستادام دئمه — وقت اولار بیریئرده دارا دوشرسن (عاشیق علی عسگر) – احساس غرور نکن و خود را بزرگ مبین چونکه زمانی می رسد که کم می آوری (عاشق علی عسگر).

من دییرم

من دئییرم دم دن دمه، سن دئییرسن دامدان داما – نظیر: من می گویم آسمان، تو می گویی ریسمان.

موسی میسیپ

موسی میسیپ – موسی کر کرده. کنایه از کسی که کار اشتباهی کرده و ساکت و خجل در گوشه ای نشسته.

میردار اسکی

میردار اسکی اود دوتماز – نظیر: بادمجان بم آفت ندارد.

میلچک

میلچک میندار اولماز اوره ک بولاندیرار – مگس نجس نیست اما دل آدم را بهم میزند.

بیر میخ

بیر میخ بیر نالی، بیر نال بیر آتی، بیر آت بیر پهلوانی، بیر پهلوان بیر لشکری، بیر لشکر بیر کشوری ساخلار – یک میخ یک نعل را، یک نعل یک اسب را، یک اسب یک پهلوان را، یک پهلوان یک لشکر را، یک لشکر یک کشور را  نگه دارد.

مسجد

مسجد اوسّورمالی یئر دگیل – مسجد جای گوزیدن نیست. مانند: مسجد ائشّک باغلامالی یئر دگیل – مسجد جای خر بستن نیست. یعنی اینجا نمیتوان از آن حرف ها زد و کار های بد و بیهوده انجام داد.

ملا ئولدو

ملا ئولدی مکتب داغیلدی – ملا مرد مکتب هم تعطیل شد.

معلوم دگیل

معلوم دگیل هانسی یووانین قوشودی! – معلوم نیست مرغ کدام لانه است! مراد آنکه معلوم نیست کیست و  چه میخواهد!

او مراغه باستیغی دیر

او مراغه باستیغی دیر، ایلده بیر دفعه اولار! – آن که میگوئی باسلوق مراغه است و سالی یک بار یافت میشود! (کمیاب است).

مال داوارا زیانی یوخدی

مال داوارا زیانی یوخدی – ترجمه: زیانی به گاو و گوسفند ندارد. (توضیح: آخوندی که بعنوان مهمان پیش ایلی رفته بود وقت ظهر شروع به گفتن اذان میکند. در بین اذان خان ایل که از شکار میرسد از افراد میپرسد که این مرد چرا داد میزند؟ جواب میدهند خان سلامت باد، اذان میخواند. خان مجددا… ادامهٔ مطلب ›

ماتاهیم ماتاه اولونجا

ماتاهیم (متاعیم) ماتاه اولونجا بازاریم بازار اولسون.

مال گئدر بیر یانا، ایمان گئدر مین یانا

مال گئدر بیر یانا، ایمان گئدر مین یانا – نظیر: دزد راهی رود و صاحب کالا راهی (هندی)

مال، صاحبينه اوخشار

مال صاحبینه اوخشار – ترجمه: کالا شبیه صاحبش میشود.

مال يمزين مالينى يير بير قللاش

مال یئمزین مالینی ییه ر بیر قاللاج – نظیر: هر نخوری یک بخور دارد.

مالووى قيم توت

مالووی قیّم توت، قونشووی اوغری توتما – ترجمه: مالت را قیم نگه دار، همسایه ات را دزد مخوان.

ماليميز يوخ

مالیمیز یوخ, عرضه میز اولسون – ترجمه: حالا که مال و منال نداریم حداقل عرضه داشته باشیم.

من گلمیشدیم قنددانلارا قند قویام

من گلمیشدیم قنددانلارا قند قویام، گلمه میشدیم اورگیمه درد قویام – نظیر: شوهر کردم وسمه کنم نه اینکه وصله کنم.

مئشه ده قورد آز ایدی

مئشه ده قورد آز ایدی بیری ده گمی اینن گلدی – گرگ در بیابان کم بود یکی هم با کشتی آمد.

مئشه دن چاققال اسکیک اولماز

مئشه دن چاققال اسکیک اولماز – از بیشه شغال کم نشود.

مین ایشچی دن بیر باشچی

مین ایشچی دن بیر باشچی – از هزار کارگر یک سرپرست اولی تر است.

مین کوزه یه قیرپ قویوپ

مین کوزه یه قیرپ قویوپ – هزار کوزه را دسته گذاشته.

مالی چوخ

مالی چوخ، گونی قره – ترجمه: مالش زیاد است و روزگارش سیاه.

مالی چیخینجا

مالی چیخینجا جانی چیخیر – ترجمه: وقتی مالش صرف میشود مثل اینکه جانش در میاید!

مالی مال یانیندا

مالی مال یانیندا تانیللار – ترجمه: مال را در کنار مال (دیگر) میشناسند.